بـهانه هـــای دلتـنـگــی

خوابها تمام میشوند... تواما... رؤیای بی انقضای منی...

سـکوت

سـکوت" خطرناکتر از "حـرفهای نیشدار" است!


بـــدونِ شَـك کسی کــــه "سُکــوت" مـی کــند،


روزی حرفهایش را سرنوشت به شما خواهدگفت ...

+ نوشته شده در چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ساعت 23:20 توسط milad | 4 نظر


ای کــاش!!!


ای کــاش یا بـــــــــــودی ­


یـــــا از اول نبودی !!!


ایـــــن که هســـتیو کنــــارم نیســــتی ...


"دیـــــــــوان ­ه ام میکنــــــــــد ­ "

+ نوشته شده در چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ساعت 23:4 توسط milad | یک نظر


وقتی یکیو دوس داری...

وقتی یکیو دوس داری...

ناخودآگاه از بقیه آدمایی که دورتن فاصله میگیری؛

آخرش یه جایی به خودت میای

میبینی نه اون آدما واست موندن نه اون یه نفر ...

+ نوشته شده در چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ساعت 22:51 توسط milad | یک نظر


خدا خواب بود!!!

اشک های تو


بارانی ترین فصل سال بود


که سیلاب شد و بنیادم را نقش برآب کرد


اشک های تو ،


آخرین قطره های جانم بود که روی گونه هایت غلتید


و بر زخم لب هایم نمک مال شد


اقیانوس پشت چشمانت


که سالها متروکه ترین جغرافیای جهان بود


تمام وجودم را در برمودای خودش بلعید


اشک های تو


خانمان سوزترین حادثه قرن بود


و خدا


ایمان دارم که خواب بود


خواب بود و ندید


که گسل های زمین تکه تکه از هم باز نشد


و کوه به لرزه درنیامد


و خدا خواب بود


که پیش چشمانت به گریه نیفتاد

+ نوشته شده در چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ساعت 22:34 توسط milad | نظر بدهید


گـــــــــم!!!

یکدیـــــــگر را گـــــــــم کرده ایم


تا یــــــــــکی دیگر را پیدا کنیم


به همین سادگی... !‏

+ نوشته شده در چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ساعت 22:30 توسط milad | یک نظر


لحظه ي خداحافظي

غم نگاه آخرت تو لحظه ي خداحافظي


گريه ي بي وقفه ي من تو اون روزاي كاغذي


قول داده بوديم ما به هم كه تن نديم به روزگار


چه بي دوام بود قول ما جدا شديم آخر كار


تو حسرت نبودنت من با خيالتم خوشم


با رفتنم از اين ديار آرزوهامو ميكشم


كوله بارم پــــــــــره حسرت


تو دلــــــــم يه دنيا درده


مثل آواره اي تنها تو خيابوني كه سرده


تاخيالت به سرم ميزنه گريه ام ميگيره


آروم آروم دل تنگم داره بي تو ميميره


گـــــــل مغـــــــــــرو ­ر قشـنگم

من فــــــرامــوشت ­ نـكـــــردم

بي تو اينجا رو نمي خوام ميرم و بر نمي گردم

+ نوشته شده در چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ساعت 22:26 توسط milad | نظر بدهید


شدنی نیست...

نامم را پاک کردی،یادم را چه می کنی؟!


یادم را پاک کنی،عشقم را چه می کنی؟!


اصلا همه را پاک کن...


هر آنچه از من داری...


از من که چیزی کم نمی شود...


فقط بگو با وجدانت چه می کنی؟!


شاید...؟!


نکند آن را هم پاک کرده ای؟!!


نه!!!شدنی نیست...


نمی توانی آنچه را نداشتی پاک کنی!!!

+ نوشته شده در چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ساعت 22:19 توسط milad | نظر بدهید


پايان بي ديدار!!!

من از اعدام نمي ترسم!


نه از چوبش نه از دارش,


من ازپايان بي ديدار ميترسم

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, ساعت 14:31 توسط milad | نظر بدهید


بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم...! :(((

ادامه مطلب...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, ساعت 14:5 توسط milad | 2 نظر


فردا بدون مــــــن ...!!!

دیدی که سخت نیست


تنها بدون مــــــــــن ؟!!


دیدی صبح می شود،شب ها بدون مـــــــــن !!


این نبض زندگی بـی وقفه می زند… !!!!!!!


فرقی نمی کند با مــــــن یا بدون مــــــن…


دیــــــروز گر چه ســخت


امروز هم گذشت!!!


طوری نمی شود


فردا بدون مــــــن ...!!!

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, ساعت 13:48 توسط milad | 3 نظر


امروز صبح...

امروز كه از خواب بيدار شدم


از خودم پرسيدم: زندگي چه مي گويد؟


جواب را در اتاقم پيدا كردم


سقف گفت: اهداف بلند داشته باش!


...پنجره گفت: دنيا را بنگر!


ساعت گفت: هر ثانيه باارزش است!


آيينه گفت: قبل از هر كاري، به بازتاب آن بينديش!


تقويم گفت: به روز باش!


در گفت: در راه هدف هايت، سختي ها را هُلبده و كنار بزن!


زمين گفت: با فروتني نيايش كن

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, ساعت 12:40 توسط milad | یک نظر


غـرور!!!

مهم نیست اگر انـسـان بـرای کـسی که دوسـتـش دارد

غـرورش را از دست بـدهـد ؛

امـا فـاجـعـه اسـت اگر بـه خـاطـر حـفـظ غـرور ،

کـسی را که دوسـت دارد از دست بـدهـد ...

+ نوشته شده در چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:, ساعت 12:4 توسط milad | 2 نظر


اشتباه می کردم

فکر می کردم از دلم رفته . . .


اما اشتباه می کردم . . .


کسی نمی توونه جاشو توو دلم بگیره .


با اینکه الان دیگه می دوونم با کسی دیگه خوشبخته ،


اما من نمی توونم کسی رو جای اووون به دلم راه بدم . . .


بدترین و سخت ترین لحظه هاست . . .

+ نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, ساعت 18:36 توسط milad | 3 نظر


بها

اگر به کسی بيش از حد بها دهى

ديگر براى داشتنت تلاش نميكند


نگاهش سرد ميشود!


كلامش بى روح


و دستانش يخ زده


حرفهايش بوى دل مردگى ميگيرد!


و آغوشش بوى هوس...! ღ‏

+ نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, ساعت 18:31 توسط milad | یک نظر


هرگز نرو

دلم که میگیرد تنها یه آغوش گرم تو پناه میبرم


چه کنم دلم جز تو کسی را نمیخواهد


تمام تنهایی من سهم تو شده


تو بری من میمانم و دل تنهاتر از خودم


هرگز نرو

+ نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, ساعت 18:3 توسط milad | یک نظر


غرور


دل مرد را بشکنید؛


کمرش را بشکنید؛


اما غرورش را نشکنید..


مردی که التماس میکند دیگر چیزی برای شکستن ندارد...!

+ نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, ساعت 17:58 توسط milad | 2 نظر


با دل بیا ...

گفت: دعا کنی، می آید ...


گفتم: آنکه با دعا بیاید به نفرینی می رود...


خواستی بیایی، با دعا نیا....


با دل بیا ..............!

+ نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, ساعت 17:49 توسط milad | یک نظر


بایدبروم...

گفت:سلام!


گفتم:سلام!


معصومانه گفت:میمانی؟


گفتم:توچطور؟


محکم گفت:همیشه میمانم.


روزهاگذشت.


...روزی عزم رفتن کرد...!


گفتم:توکه گفته بودی میمانی...؟!


گفت:نمیتوانم! قول ماندن به دیگری داده ام......!

بایدبروم...

+ نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, ساعت 12:15 توسط milad | 2 نظر


یک روز...

یک روز می فهمی که خیلی دوستت دارم


و انروز می گویی: کاش تمام زندگی اش می شدم..


یک روز می فهمی که دیوانه وار میخواستمت


و انروز می گویی: کاش کمی می خواستمش..


یک روز به خودت می ایی که تنهایی..


انروز فقط مرا می خواهی


و انروز دیگر منی وجود ندارد...

+ نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, ساعت 11:21 توسط milad | 2 نظر


رفاقت

ای کسانیکه دم از رفاقت میزنید
.
.
.
لااقل هر 39 روز یکبار احوالی از دوست خود بگیرید
.
.
.
.
که اگر مرده بود به چهلمش برسید...!!!

+ نوشته شده در سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, ساعت 1:23 توسط milad | نظر بدهید


به سلامتیه کامپیوترم

به سلامتیه کامپیوترم


که تنها دلخوشیمه


صبح که پا میشم اول از همه یاد اون میفتم


تنها کسیه که بهم نارو نمیزنه


هرچی هست بینمون را فاش نمی کنه


فیلم بازی نمیکنه


خودشا فقط و فقط برای من عرضه میکنه نه دیگران


...
بهترین خاطرات را با اون داشتم


وقتی خرابه انگار یک چیزی تو زندگیم کمه


صبح و ظهر وشب بدون هیچ منتی پیشمه


هیچ وقت تنهام نمیزاره


الکی بهونه نمیگیره برای رفتن


به کس دیگه ای دل نمیبنده


کارما راه میندازه بدون هیچ توقعی


نه کمه نه زیاد


مطمئنم فقط و فقط برای خودمه و بس اونم برای همیشه

+ نوشته شده در سه شنبه 14 آذر 1391برچسب:, ساعت 1:2 توسط milad | یک نظر


دلتَنگــ...

دلتَنگــ... کـﮧ میشَویـﮯ دیگَـ ـر انتظـ ـار مَعْــ ـنا ندارَد


یکـ نِگـ ـاه کَمـﮯ نا مهربـ ـان٬


یکـ واژه یِ کَمـﮯدور از انتظـ ـار


یکـ لَحظـ ــﮧ فاصـ ـلـﮧ


می شِکند بُغضَـ ـتْ را

+ نوشته شده در چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, ساعت 13:7 توسط milad | نظر بدهید


قرار

هیچ‌وقت نمی‌توانی چیزی را که قرار است از دست بدهی،

نگه داری.

فهمیدی؟


تو فقط قادر هستی چیزی را که داری،

قبل ازآن‌که از دستت برود،


عاشقانه دوست داشته باشی!

+ نوشته شده در چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, ساعت 12:54 توسط milad | 2 نظر


یک ثانیه لـبـخـنـد....

یک ثانیه لبخند در ادامه مطلب...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, ساعت 12:40 توسط milad | 2 نظر


رفت ک رفت

در عمق چشمانش کس دیگری پیدا بود.

دیگر عطر نفس هایش بوی عشقمان را نمیداد...


برای بی اعتنایی هایش دلیل های کودکانه می آورد:


((خوابم میاد... خسته هستم...))


من زود باور هم باور میکردم چون با تمام وجود باورش داشتم:


((استراحت کن گل من... مزاحمت نمیشم...))


رفت که استراحت کند...ولی رفت که رفت که رفت....

به هر حال من هم بد نگفتم ،

خوب بخوابی گل من واسه همیشه

+ نوشته شده در چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, ساعت 11:59 توسط milad | یک نظر


طاقت ندارم

با این داغی که بر دلم گذاشتی با غم تنهاییت چه کنم؟


کدام جاده به تو ختم میشود؟؟؟


در انتهای کدام جاده تنها منتظرم هستی؟؟


طاقت ندارم تو را با کسی شریک شوم لعنتی...

+ نوشته شده در چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, ساعت 10:14 توسط milad | نظر بدهید


داستانک

داستان در ادامه مطلب...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, ساعت 13:3 توسط milad | یک نظر


دلم ميخواد به ديوار تكيه بدم نه باد....

مدت هاست كه ديگه بريدم، دلم تنگ شده براي آسودگي ها،

ديگه عبور كردم از عشق قديم، ديگه گذشتم درد نميكنه،

همه ميگن عشق اول يه چيز ديگه س اما من ميگم مهم نيست

كه عشق اولت كيه مهم اينه كه عشق آخر و هميشگي ت كيه.


دلم ميخواد عاشق بشم يه عاشقي درست و حسابي

يه رها شدن قشنگ مثل بيدهاي مجنون

دلم ميخواد به ديوار تكيه بدم نه باد....

+ نوشته شده در یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, ساعت 17:13 توسط milad | 3 نظر


چی شد که سیگاری شدی ؟

چی شد که سیگاری شدی ؟


یه شب بارون میومد… خیلی تنها بودم...!!!


چی شد که ترک کردی؟
...
...
یه شب بارون میومد… دیگه تنها نبودم...!!!


چی شد الکلی شدی و سیگار رو دوباره شروع کردی؟


یه شب بارون میومد… دوباره تنها شدم...!!!


چی شد آوردنت اینجا، بستریت کردن؟


یه شب بارون میومد...

خیلی تنها بودم...تو خیابون دیدمش…


اون تنـــــــها نبـــــــود.... ...!!!!!!!!!!!!

+ نوشته شده در یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, ساعت 17:0 توسط milad | 3 نظر


کودکانه

حرفهای زیادی بلد نیستم..من تنها چشمان تو را دیدم...

و گوشه ای از لبخندت...که حرفهایم را دزدید...


از عشق چیزی نمی دانم اما دوستت دارم..

کودکانه تر از آنچه فکر کنی......

+ نوشته شده در یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, ساعت 16:51 توسط milad | 3 نظر


“ سرد ”

سر درد ... درد سر ...


سر درگم ...


سر گیجه ...


سر به هوا ...


چقدر “ سر ” به سرم میگذارند


دقیقه های سرد ... بی تو

+ نوشته شده در یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, ساعت 16:47 توسط milad | نظر بدهید


من که میگم اون...

+ نوشته شده در یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, ساعت 16:41 توسط milad | 3 نظر


تـــو می میـری

آدم هـا می آینـد...زنـدگی می کننـد...

می میـرنـد و می رونـد...امـا فـاجعـه ی زنـدگی تــو...

آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه آدمی می رود امــا نـمی میـرد...

مـی مـــانــد


و نبـودنـش در بـودن تـو چنـان تـه نـشیـن می شـود

کـه تـــو می میـری در حالـی کـه زنــده ای...

+ نوشته شده در یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, ساعت 16:35 توسط milad | یک نظر


بـهانه هـــای دلتـنـگــی

+ نوشته شده در چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, ساعت 15:6 توسط milad | یک نظر


مــــــــــــــ ـــردانه دوســــــــــــ ــــتم داري؟؟؟؟؟!!!

 

زن" نيستم اگر زنانه پاي عشـــــــــــــ ــقم نايستم!

 


من از قبيله ي "زلــــــــــــ ــــــــيخا" آمده ام...

 


آنقدر عشــــــــــقت را جار مي زنم تا خدا برايم کَف بزند!

 


فرقي نمي کند فرشــــــــــــ ـــــته باشي

 

يا آدم يوســــــــــــ ف باشي يا سلـــــــــــــ ـــيمان!

 


قاليچه ي دل من بدون اسم رمـــــــــز ِ نام ِ "تو" پـــــــرواز نمي کند...

 


زنـــــــــــــ انه پاي اين عشــــــــــــق مي ايستم...


مــــــــــــــ ـــردانه دوســــــــــــ ــــتم داري؟؟؟؟؟!!!

+ نوشته شده در چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, ساعت 13:19 توسط milad | نظر بدهید


حرفی نیست ...

حرفی نیست ...


خودم سکوتت را معنی می کنم ..


کاش می فهمیدی ...


گــــــــــاهی همین نگــــاه ســــــــــــــ ـــــردت ..


روی زمستان را هم كم می كنـــــــــد .. !! ღ‏

+ نوشته شده در چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, ساعت 13:14 توسط milad | نظر بدهید


چرا؟!!!

چرا؟
پسر هرچقدر نامردتر فاسدتر

بی‌ قیدو بندترو دخترباز تر باشه...

دخترا بیشتر جذبش میشن و بیشتر دوستش دارن...

و و عاشقش میشن و سرش شلوغ تره


حتی دخترا سرش دعوا هم می‌کنن

اما پسر هرچقدر آروم‌تر آقا تر باشخصیت تر...

و مهربون تر باشه دخترا بیشتر ازش دوری می‌کنن

+ نوشته شده در چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, ساعت 12:38 توسط milad | یک نظر


خاموشی

قبل از اينكه به كسي که میدونی با احساس و ساده بگي:


دوستت دارم


قبل از اینکه بهش محبت کنی


قبل از اینکه به خودت عادتش بدی


قبل از اینکه تنش رو به بغل بکشی


قبل از اینکه احساسش رو بیدار کنی


قبل از اینکه تنهاییش رو پُر کنی


قبل از اینکه عاشقش کنی


خوب فكرات و بكن


با دلت یکی باش


از حرفت مطمئن باش یه کم مـــرد باش


شايد با همین حرف تو همین رفتار تو نوری ته دلش روشن شه


كه خاموش كردنش به بهای خاموش شدنش باشه ..

+ نوشته شده در چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, ساعت 11:59 توسط milad | نظر بدهید